ممنون از همتون که این مدت دو سه سال کنارم بودید
اما دیگه وقت رفتنه
مراقب خودتون باشید
.دارکلایت.
༺ 𝑮𝒂𝒓𝒅𝒆𝒏 𝒐𝒇 𝑬𝒅𝒆𝒏 ༻
༒ 𝑫𝒊𝒐𝒏𝒚𝒔𝒖𝒔 ༒
نظرات (۱۲)
~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊
- Wednesday 15 March 23
- 15:50
لعنتی من دلم برای قلمت تنگ که شد برای بار میلیونم متناتو بخونم خب؟ ها؟
دورت بگردم خب بچه...از آخرین باری ک نوشتم مدت زیادی گذشته احتمالا کنارش بزارم
~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊
- Wednesday 15 March 23
- 15:50
ولی مراقب خودت باش. برات بهترینارو ارزو میکنم :">
منم همینطور کشیش کوچولو
❤️ فهیمه ❤️
- Wednesday 15 March 23
- 19:35
میصرفه ک تنهام بزاری؟
عزیزم تو کلا خیلی هم پیش من نمیای ک... تنها گذاشتن چیه
~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊
- Wednesday 15 March 23
- 19:36
چه دروغ فاشحی، یک نویسنده هرگز نمیتونه نوشتن رو کنار بذاره، خصوصا که تو باشی و متنهات هم جادویی باشن. TT
شاید بخاطر تو گاهی بنویسم!
~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊
- Wednesday 15 March 23
- 21:16
شاید بخاطر تو گاهی بنویسم
این خیلی چرخ اور بودㅠㅠㅠㅠㅠㅠㅠ
من هنوز عاشق اون دوتا متنیم که خیلی وقت پیش بهم دادی... ((((: که سرش با چومی دعوا بود:دیی
کیوت خر
تو برام خیلی عزیزی بچه
~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊
- Friday 31 March 23
- 13:31
یکی اینجاست که دلش برای مامان پریا و بغلاش و گلهاش تنگ شده :<
و یکی هم اینسوی پنجره دلتنگ بوی وانیل و قهوه و کلیسای ساکته
طی یک حادثه آتش سوزی آسایشگاه روانی باغ بهشت آتش گرفت اما تمام بیماران نجات پیدا کردند ، جز یکی!
او را زیر درخت ویستریا دفن کردند
اما روح او هنوز در آسایشگاه پرسه میزند. دختری با موهای بلند که بین ادریسی ها نشسته یا در اتاق ها قدم می زند
گفته میشود روی قبر او ادریسی های آبی ای روییدند بی آنکه از قبل در آن جا گلی کاشته شده باشد
و همیشه در حیاط و اتاق های آسایشگاه گل هایی میشکفد که مشخص نیست از کجا می آیند
او را زیر درخت ویستریا دفن کردند
اما روح او هنوز در آسایشگاه پرسه میزند. دختری با موهای بلند که بین ادریسی ها نشسته یا در اتاق ها قدم می زند
گفته میشود روی قبر او ادریسی های آبی ای روییدند بی آنکه از قبل در آن جا گلی کاشته شده باشد
و همیشه در حیاط و اتاق های آسایشگاه گل هایی میشکفد که مشخص نیست از کجا می آیند
منوی وبلاگ
نویسندگان
پیوندها