خب الان که دارم اینو مینویسم از دست خانواده ام فرار کردم و خونه موندم

 چیزی که این چند وقت ذهن منو خیلی درگیر کرده اینه که بقیه افراد دارای بیماری های روانی رو چطور می بینند افرادی که کمی با آدمهای نرمال متفاوتند یک سریشون توی آسایشگاه ایا بیمارستان روانی بستری هستند و یا دسته ای که آزادانه در جامعه زندگی می کنند و حتی شاید ما ندونیم که اونها بیمار هستند. در حقیقت مشکل اصلی من اینه که معیار سلامت و عادی بودن آدمها چطور تعیین میشه وقتی هر انسانی یک خلق متفاوته و شبیه وجود نداره و اینکه کسایی که تعیین می کنن یک فرد بیمار این قدرت تعیین و چسبوندن برچسب رو از کجا دریافت کردن وقتی خودشون هم انسانن

سوال من اینجاست که آیا تفاوت در رفتار تفکر و یا توانایی ها واقعاً به معنای بیمار بودنه؟ اینکه یکی چیزهایی رو ببینه که ذهنش می سازند و یا تفکراتی داشته باشه که مثل یک شاعر دیوانه است... همه ما به نوعی بیماریم باشدت و مقدار کمتر یا بیشتر اما اگر به رفتار دسته ای از آدمها نگاه کنیم متوجه میشیم که یکسری خودشون رو بی نقص و پاک از هرگونه مشکل و یا ویژگی روانی میدونن مثلاً اگر یکی کمی تفکر متفاوت تری داشته باشه توهم بزنه رفتارهای عجیب نشون بده و انسان دیگه ای تعیین کنه که اون بیمار روانیه اطرافیان و تا خانواده نزدیک با گفتن حرف هایی مثل "اونکه دیوونه است ولش کن" یا "تو دیوونه ای" یا "باید تیمارستان بستریت کنن" اون رو تحقیر می کنند و طوری رفتار می کنند که انگار اون سگ هاریه که باید زنجیرش کرد و یا اگر کسی افسرده باشه با گفتن حرف هایی مثل "افسرده بدبخت" یا "شبیه مرده ها به نظر می رسی" وضع رو براش سخت تر می کنند.

حرف من این نیست که بیمار روانی وجود نداره و یا باید با بیمار های خطرناک نرمال رفتار کرد و همه آدم ها مریض و یا همشون سالمند...من این حرفا رو زدم تا بگم کسی که داره تعیین میکنه یک فرد بیماره خودش هم انسانه درست مثل بیمار و خودش هم قطعاً مشکلات کوچیکه روانی داره... همه داریم... به خاطر وضع جامعه و آسیب هایی که از همدیگه می بینیم. حرف من اینه که اگر کسی رو افسرده دیدید ، درونگرای شدید و یا بیماری روانی با مشکلات، حاد طوری رفتار نکنید و باهاش حرف نزنید انگار نمیفهمه و یا ارزشی نداره کسایی مثل صادق هدایت با تفکر بیمارگونه اش (البته از نظر یکسری) نوشته هاش افسردهست و هنوز که هنوز تحقیر میشه... اون فقط جهان رو بیشتر از چیزی که یک انسان باید درک کرد ولی بهش میگن بیمار و با گفتن حرف هایی مثل فلانی مثل صادق هدایته اسم اون رو لکه ننگ برای تفکرات متفاوت و منفی می بینند اصلاً معیار مثبت یا منفی بودن چیه؟ و چه کسی این را تعیین کرده؟ قطعاً مایی که ازش حرف می زنیم... ما انسان ها ولی کی گفته یک انسان برتره نسبت به بقیه؟ کی گفته دانش که اون انسان داره اون رو متفاوت میکنه؟ خیلی از ما توانایی هایی داریم که هنوز نمیدونیم و می تونه ما رو برتر کنه...پس هیچ برتری وجود نداره با این اوصاف.

فکر کنم دارم این بحث رو طولانیش می کنم فقط می خواستم بگم با توجه به افرادی که دورم میبینم چه بیمار و چه نرمال فقط کمی فکر کنید و خودتون رو جای بیمار بزارید کسی که بیماره خودش دائم العذابه.