تولد این کیوتی مبارک باشههه🥳🥳🥳
تو...شکوفه ی نارنج
در این گرگ و میش آبی
وقتی آسمان بی تکلیف رنگ میشود
و سیاه بر گرمای سرخی خورشید غلبه میکند
در کوچه هایی قدم میزنم ک عطر تو را دارد
عطر حضور تو
و آرامشت
تو...عزیزم
تویی که دست هایت
به لطافت ابر های پرتقالی ست
و حجم وجودت
بهارنارنج هارا
به چالش میکشد
تو شکوفه ی نارنج
قدم میزنم در شهری ک عطر تو را بدوش میکشد
بگذار توهم بودنت آرامم کند
نمیخواهم ب بارانی فکر کنم
ک پرپرت رد
یا بادی که لب های شیرینت را بوسید
و خاکی ک بدن ظریفت را در آغوش کشید
عزیز دلم
تو را ب تمام شکوفه ها قسم
برگرد
برگرد تا بیش از این نشکنم
برگرد شکوفه ی الماسی
قلب شکسته ام را خاکی نکن
تو عزیزم
تو میدانی چقدر به تو وابسته ام
آسمان بنفشمان را
به گرگ و میش نفروش
زیباست ولی گلبرگ هایت را میسوزاند
عزیزه بهاری
برگرد تا
تو را با بوسه هایم تبرک کنم
تا تو را در آغوشم خواب کنم
این روز ها
اشک خون من است و
درد و رنج نفس هایم
میخواهی بیش از این ب مرگ تشبیه شوم؟
تو شکوفه ی نارنج
در توالی میان ابرهای آسمان غروب
و خورشیدی ک آهسته زبانه میکشد
در این خیابان خیس
تا ابدیت منتظرت میمانم
حتی اگر هزارسال طول بکشد
و من بارها بمیرم
و بمیرم
و بمیرم...
I need a walk, I need a walk
نیاز دارم قدم بزنم، نیاز دارم قدم بزنم
I need to get out of here
باید از اینجا بزنم بیرون
‘Cause I need to know
چون من باید بفهمم
?Who are you
تو کی هستی؟
:)
But....I can't even remember who I'm supposed to be
I don't even know what you did was real or artificial love
I can't understand anything
It feels like...I'm dead
تو شکوفه ی سیب....
تو رفته ای
خاکستر جای خالیت بدنم را میسوزاند
دستهایم ب گرمایت محتاج است
شکوفه ی سیب
تو زیباترین درد زندگی ام بودی
تو دردناک ترین زیبایی جهانم بودی
تو عزیزم
تو بلندترین بلندای رویاهایم را با خاک یکسان کردی
و دستهایم را به باد سپردی
شکوفه ی شیرینم
تورا آزردم
نماندی
ولی
بدان گرد وجودت در تک تک درز های زندگی ام رخنه کرده
هرگز فراموشت نخواهم کرد
حتی میان دریایی از اشک
و زمانی ک قول ها شکسته میشوند
در آنسوی آسمان سرخابی
به انتظار تو می نشینم
تو عزیزم...تو
شکوفه ی سیب من