دریافت

 

 

Can you hear the silence?

 

Can you see the dark?

 

Can you fix the broken?

 

Can you feel, can you feel my heart?

 

می توانی صدای سکوت را بشنوی؟

 

می توانی تاریکی را ببینی؟

 

می توانی شکسته را تعمیر کنی؟

 

می توانی حس کنی، می توانی قلبم را حس کنی؟

 

( با سوالات پی در پی که می پرسد می خواهد ما را قانع کند که قلب بی جانی دارد. سه سوال ابتدایی بدان معنی نیست که واقعا چنین چیزی اتفاق افتاده و فقط ضد و نقیض بودنشان اهمیت دارد. پس از آن سوال اصلی که مشکلش است را می پرسد. جوابی که مسلما در پس هر کدام ازسوالات می آید نه است. )

 

Can you help the hopeless?

 

Well, I’m begging on my knees

 

Can you save my bastard soul?

 

Will you wait for me?

 

I’m sorry brothers

 

So sorry lover

 

Forgive me, father

 

I love you mother

 

می توانید به نا امید کمک کنی؟

 

بسیار خب، من به زانو می افتم و التماس می کنم

 

می توانی روح بیچاره مرا نجات دهی؟

 

برایم صبر خواهی کرد؟

 

متاسفم برداران

 

خیلی متاسفم عاشق

 

مرا ببخش، پدر

 

دوستت دارم مادر

 

( گوی از همه طلب بخشش می کند تا به جایی دیگر برود. برای نجات یافتن از این وضعیت حاضر است التماس کند. Bastard در اصل به معنای حرامزاده است اما گاهی به صورت دلسوزانه ادا می شود مانند اینجا که معنای بیچاره دارد. )

 

Can you hear the silence?

 

Can you see the dark?

 

Can you fix the broken?

 

Can you feel my heart?

 

Can you feel my heart?

 

می توانی صدای سکوت را بشنوی؟

 

می توانی تاریکی را ببینی؟

 

می توانی شکسته را تعمیر کنی؟

 

می توانی قلبم را حس کنی؟

 

می توانی قلبم را حس کنی؟

 

I’m scared to get close

 

And I hate being alone

 

I long for that feeling

 

To not feel at all

 

The higher I get

 

The lower I’ll sink

 

I can’t drown my demons

 

They know how to swim

 

از نزدیک شدن می ترسم

 

و از تنها بودن متنفرم

 

مشتاق آن احساسم

 

که به هیچ وجه حس نکنم

 

هرچقدر بالا می روم

 

پایین تر فرو خواهم رفتم

 

نمی توانم شیاطینم را غرق کنم

 

آنها می دانند چطور شنا کنند

 

( احساسات ضد و نقیض! نمی تواند نزدیک شود از تنهایی هم می ترسد. آرزو دارد که احساس حس نداشتن داشته باشد. نمی تواند این احساسات را از خود دور کند در برابرشان قدرتی ندارد آنها را مانند شیاطینی می بیند که بر او مسلط هستند و نمی تواند خاموششان کند. )

 

I’m scared to get close

 

And I hate being alone

 

I long for that feeling

 

To not feel at all

 

The higher I get

 

The lower I’ll sink

 

I can’t drown my demons

 

They know how to swim

 

از نزدیک شدن می ترسم

 

و از تنها بودن متنفرم

 

مشتاق آن احساسم

 

که به هیچ وجه حس نکنم

 

هرچقدر بالا می روم

 

پایین تر فرو خواهم رفتم

 

نمی توانم شیاطینم را غرق کنم

 

آنها می دانند چطور شنا کنند

 

I’m scared to get close

 

And I hate being alone

 

I long for that feeling

 

To not feel at all

 

The higher I get

 

The lower I’ll sink

 

I can’t drown my demons

 

They know how to swim

 

از نزدیک شدن می ترسم

 

و از تنها بودن متنفرم

 

مشتاق آن احساسم

 

که به هیچ وجه حس نکنم

 

هرچقدر بالا می روم

 

پایین تر فرو خواهم رفتم

 

نمی توانم شیاطینم را غرق کنم

 

آنها می دانند چطور شنا کنند

 

Can you hear the silence?

 

Can you see the dark?

 

Can you fix the broken?

 

Can you feel, can you feel my heart?

 

می توانی صدای سکوت را بشنوی؟

 

می توانی تاریکی را ببینی؟

 

می توانی شکسته را تعمیر کنی؟

 

می توانی حس کنی، می توانی قلبم را حس کنی؟